برف




برف :

گاهی اوقات تو زندگی ما آدما یه اتفاقای ساده ایی میافته که اونقدر ها هم ساده نیست !!


یه اتفاقایی که اگر بهشون فکر کنی میبینی درست در زمان و مکان مناسب رخ داده و  مسیر زندگی تورو تغییر داده  . . . 


بزار برای اینکه بهتر حرف منو بفهمی برات یه مثال بزنم :


یه حدود 60 سال پیش ، قبل از اینکه من یا حتی هرکدوم از اعضای خانوادم پا به این دنیا بزاریم یه برف ساده بارید که نه تنها زندگی منو بلکه زندگی تمام افراد خانوادم و عوض کرد .


این برف ساده ممکنه برای خیلی ها فقط یه برف ساده می بوده باشه اما مطمئنا برای مادر بزرگ من که منتظر خواستگارهاش بوده یه برف ساده نبوده ... آره اون روز قرار بوده یه اکیپ خواستگار از تهران به شمیرون بیاد( اون موقه ها شمرون یه ده بود با کلی آدم دهاتی و بی فرهنگ هرچند الان هم فقط لفظ دهاتی از روشون برداشته شده . . . )  و قرار مدار ها هم بین پدر عروس و پدر داماد هم گذاشته شده بود اما از اون جا که هیچی تو این زندگی حساب کتاب نداره اون روز برف میاد و گاری آقایون خواستگار تو برف میمونه وبه مراسم نمیرسن همین میشه که خانواده پدر بزرگم زود تر بیان خواستگاری و بله دیگه . . .


جدا از خر تو خری اون موقع که هرکی زود تر می اومد عروس وبه اون می دادند نکته دیگه ای که این ماجرا داشت این بود که اگه اون برف ساده نیومده بود  من الان اینجا نبودم تا این ماجرارو برات تعریف کنم . . .


به نظر من دیگه به این جور اتفاقا نمیشه اتفاق گفت اینا قدرت نمایی این زندگی به ماست که میگه شما ها درسته یه چیزای کوچیکی و تو زندگی انتخاب میکنید اما در کل منم که خط زندگی و براتون تایین میکنم . . .


یه کم که با دقت به زندگی خودتم نگاه کنی از این دست ماجرا ها زیاد میبینی ، انگار اصلا سر کاری از اولش و تو نیستی که تصمیمات اساسی زندگی و میگیری و زندگی خودش این کار و برات انجام میده . . .


پی اس : پی اس نداره !!!  

 

نظرات 6 + ارسال نظر
پری سا جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:48 ب.ظ http://crayon.blogsky.com

راستش این چیزی که نوشتی ! من رو به فکر فرو برد که..از الان به فکر ندیده و نبیره هام باشم

پس باید ندیده ها و نبیره ها ت از من متشکر باشن که کاری کردم که به فکرشون باشین . . .
مرسی از کامنت . . .

SepSep جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:07 ب.ظ http://sepsep3.wordpress.com

داری نهلیست میشی؟‌ ای ول :دی

با با من خیلی داغون تر از این حرفا بودم تازه الان درست شدم

پارمیدا یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ب.ظ

یه جایی شنیدم که زندگی مثل یه فیلم تموم شده اس.تنها کاری که تو میتونی بکنی اینه که نقشتو خوب بازی کنی..

آره شاید این حوری هم بشه بهش نگاه کرد . . .
من که هر چی فکر میکنم باید از اول باید کارگردان میشدم چون هرکی به پستم میخوره داره فیلم بازی میکنه . . .

فربد دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ب.ظ

دوست عزیزی که به سادگی می گی : "..اون روز قرار بوده یه اکیپ خواستگار از تهران به شمیرون بیاد، اون موقه ها شمرون یه ده بود با کلی آدم دهاتی و بی فرهنگ هرچند الان هم فقط لفظ دهاتی از روشون برداشته شده.."
1. یه اکیپ خواستگار منجر به کمی بی احترامی به مادر بزرگ محترمتون است
2. اون موقع شمیرانات یه دهات بود و صد البته اکثر کشور دهات بود، کلی آدم دهاتی و بی فرهنگ اون موقع (البته به قول شما) به دلیل محرومیت از دانستن مفهوم فرهنگ، خیلی هم مقصر نیستند، و مهمتر اینکه در همه جای دنیا خوب و بد وجود دارد و صد البته به محل زندگی کسی این موضوع مرتبط نیست..
ولی ادعای داشتن فرهنگ از جانب یک انسان تحصیل کرده و در عصر اطلاعات، از دهاتی بودن خیلی بدتر است.. و فقط لفظ دکتر روش گذاشته شده
و صد البته بنده هم دعوت نشدم و اجباری ندارم که مطالب شما رو بخونم..
قصدم فقط این بود که یاداوری کنم: از ماست که بر ماست..
امیدوارم کمی در نظر دادن بی پروا در مورد همه چیز بیشتر تأمل کنی..

خواننده ای دهاتی
فربد

خیلی خیلی ممنون از نظرتون خوبه که وقتی چیزی به نظرتون اشتباه میاد به آدم تذکر میدین تا اصلاحش کنه اما :

شاید شما منظور منو درست متوجه نشدین و این هم تقصیر شما نیست تقصیر کلمه فرهنگه ( از نظر لغوی ) .
شاید یک معنی بی فرهنگی ضعف تحصیلات باشه و شاید یک معنی دیگش ضعف در رفتار های اجتماعی باشه و همین طور شاید هم معنی بی اصالتی ( از نظر تاریخی ) و یا چندین تا معنی دیگه رو بده و شما به راحتی نمیتونی تشخیص بدی که منظور من اینجا کدومشه . . .
اما چیزی رو که من مطمئنم اینه که من هم خودم و یه شمرونی فرض میکنم و قصد بی احترامی بهشون رو ندارم
اینجا من میخوام بگم با وجود آمدن تکنولوژی و به اصطلاح مدرنیزه شدن جامعه شمرون شاید شما دیگه مثل داهات تو خیابوناش الاغ و گاو و گوسفند نمیبینید اما مردمش همون باغ بون ها و دامدار های قدیم باغی موندن ( از نظر سطح روابط اجتماعی میگم ) . . .
بزار ین براتون یه مثال بزنم :
مردم شمرون در زمان قدیم درسته که باغدار و دامدار بودن اما از زمان قاجار تا پهلوی با شاه ها و شاهزاده ها در تماس بودن اما این تماس با طبقه بالای جامعه اون ها رو اصلا رشد نداد
وقتی اون ها زمینشون رو به یکی از آدمای پولدار میفروختن خودشون با میل خودشون میشدن باغبون همون باغ و تازه کیفم میکردن که ما هم باغمون و داریم هم پولمون و گرفتیم . . .
یعنی از نظر سطح اجتماعی اگر یکدفعه از باغدار به باغبون سقوط میکردن هیچ مسئله ای براشون نبود . . .
به نظر من نتنها شمرون بلکه کل ایران در یک دوره مدرن شد اما مردمش نتونستن خودشون رو با سیستم وفق بدن
بارز ترین مثالشم اینه که شما هنوز ماشین های آخرین مدلی رو تو خیابون میبینین که خون یه حیوون قربانی رو روش مایدن تا . . .
نمیدونم با نظرم موافق هستی یا نه حتی نمیدونم انقدر نظرم برات مهم هست که همش و بخونی یا نه اما من ازت ممنونم که رک حرفتو زدی . . . .

رکسانا سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ب.ظ

بالاخره آپ شد!!!!خسته نباشی!

مانده نباشی :)

alireza چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:03 ق.ظ

vase aghaye farid ziad neveshti..

shayad age mishnakhtet in harfaro nemizad..

yani kasi ke mishnasadet mifahme niatet az in harfa chie

khob tanha iradesh shayad in bashe ke too ye jaye omoomi ke shayad saro kaleye har kasi peyda beshe blog minevisi..

,baram kheyli jalebe ke kalamat ke hich roohi nadaran, baraye ye khanandeh cheghadr mitoone rooh peyda bokone, hatta bedoone inke roohi ke nevisandeye in kalamat beshoon dadaro beshnase...

kheyli mokhlesim sourenaaa...;)

هه هه
عیب نداره بابا تازه خیلی بیشتر کیف میده وقتی نظرات آدم های ناشناس و میخونی
ما بیشتر مخلصیم . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد